7(خدا جون همیشه با ماست دخترم)
فرشته کوچولوی نازنینم
دیگه روز به روز رشد می کردی و سنگین تر می شدی وهمین طور شیطون تر
ومن هم بی تاب و بی قرار تر
ودر محیط کار ساعتها نشستن برام خیلی سخت شده بود
تنها فکرِ در آغوش گرفتن دختر نازم آرومم می کرد و بهم نیرو می داد
کار بانک و کارای خونه و اون شرایطِ من تنها تو غربت ......
نمی دونم چه نیرویی در وجودم بود !! به جز خدای مهربون که همیشه
مراقب ِ من و تو بود فرشتۀ من
خدا جون بزرگی و عظمتت رو می ستایم و سپاس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی