8(دخترنازم همه چیز آماده شده برای اومدنت)
فرشته کوچولوی نازنینم
دیگه لحظه شماری می کردم واسه دیدنت
ماه هشتم بودم و وزنم زیاد شده بود
که مادرجون تونست بیاد پیشم
با کلی سوغاتی و خوراکی و بهم حسابی می رسید
با بابایی و مادرجون رفتیم برات خرید کنیم
کلی چیزای خوشگل برات خریدم ناز گلم
لوازم بهداشتی ، شامپو ، پماد و کرم و پوشک و لوسیون و.........
سرویس خواب و تخت نوزاد
چند دست کامل لباسای کوچو لو ی صورتیِ ناز
لوازم حموم .....
خلاصه برای اومدنت حسابی همه چیز و آماده کردیم
با یه اطاق خوشگل پر از عروسک
مامانی برات تختِ نوزادی گرفته بودم ولی ....
یه تخت بزرگه دخترونه دیدم با قفسه و کشو های خوشگل که خیلی دلمو بُرد ، تک بود
که مادرجون پدرجون برای هدیۀ تولدت برات خریدن و تو اطاقت گذاشتیم
دخترنازم مراقب خودت باش
اینو بدون مامان و بابا خیلی خیلی
دوست دارن
وبی صبرانه منتظرن بیای و با عشق
در آغوششون بگیرنت