، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

پرنسس سوفیا

1( یه اتفاق جدید تو زندگی مامان بابا )

1393/5/20 0:11
نویسنده : مامان فریا
258 بازدید
اشتراک گذاری

 فرشته کوچولوی نازنینم فرشته

 

من و بابایی چند سال از ازدواجمون می گذشت محبت

 

 به خاطر کار بابا جون که مهندس عمرانه ،

 تو شهر بندر عباس زندگی میکردیم .

مامان و بابا هردو شاغل بودیم.

بابایی تو یه شرکت مهندسی  و مامانی بانک مشغول کار بودم.

 

تا اینکه ، یه روزی از روزا که می گذشت .........

خدا جون یه فرشتۀ کوچولو از آسمونا برای ما فرستادفرشته

 

وقتی متوجه شدم یه " نی نی " در وجودم داره نفس می کشه !

باورم نمیشد متنظر

و یه حس جدید که هیچ وقت تجربش نکرده بودم  سوال

و یک نگرانی آمیخته با عشق .........

تمام تار و پودم رو داشت می لرزوند  گیج

 

باور نمی کنم ......

یه نی نی خیلی خیلی کوچولو درونم 

داره نفس می کشه خجالت

یه نی نی که خدا می دونه چه شکلیه متنظر

دختره با پسر؟سوال

وآیا می تونم مراقبش باشم؟  تعجب

 

 

 

خدا جون کمکمون کن محبت

نی نی کوچولومون صحیح وسالم بیاد در آغوشمون بغل

 

 

 

 

 

 


 

پسندها (1)

نظرات (1)

پرستش
20 مرداد 93 21:33
وبت زیباست به منم سربزن http://123smp.blogfa.com/ http://p-n-84.blogfa.com/